فاطمه سادات ناظمی/ «هجدهم آبانماه» روز ملی «کیفیت» در ایران است و از این جهت هرساله در چنین روزی ضمن بررسی کیفیت تولیدات یک سال گذشته در صنایع مختلف، به برترین سازمانها، بنگاههای اقتصادی بزرگ، واحدهای عملیاتی، مؤسسات بخش عمومی، بنگاههای کوچک و متوسط مستقل و بنگاههای کوچک و متوسط وابسته که در زمینه ارتقاء کیفیت و سرآمدی کسب و کار، فعالیتهای چشمگیری انجام دادهاند جوائزی اعطا میشود. اما متاسفانه عرصه «فرهنگ و هنر» یکی از مغفولمندان این روز بوده و در این روز اساسا هیچ موسسه فرهنگی و یا مدیر فرهنگی مورد تقدیر واقع نمیشوند.
خلأ حضور فرهنگ و هنر و بالاخص «صنعت-هنر-رسانه فیلم و سریال» در «روز ملی کیفیت» موضوعی است که مرور چند نکته مُهم را در مورد آینده پیشروی ضرورت میبخشد:
۱/ وجود «روز ملی کیفیت» در تقویم سالانه کشور را میتوان به عنوان نمودی از وجود یک «باورملی» در مقدم شمردم «کیفیت» بر «کمیت» قلمداد نمود. باوری که اگر چه برآمده از آموزههای دینی و «سبک زندگی اسلامی-ایرانی» میباشد؛ اما متاسفانه به دلایل مختلف و از جمله غلبه «فرهنگ ترجمه» در میان طیف خاصی از مدیران کشور؛ ابعاد آن محدود به مفهوم رایج و قدیمی «کیفیت» (Quality) و منحصر در دیدگاههای اقتصادی رایج در نظام تمدنی غرب گردید. این در حالی است که موضوع «کیفیت» در «باور اسلامی-ایرانی» به هیچ عنوان محدود به امور اقتصادی نبوده و از قابلیت تعمیم به تمامی شئون زندگی برخوردار میباشد!
۲/ اهمیت و اولویت داشتن «کیفیت» بر «کمیت» در شئون مختلف «زندگی اسلامی و ایرانی» از جمله موضوعات قطعی و بدون تردیدی است که حتی در «امور فردی» همچون «عبادت الله» نیز موضوعیت داشته و از این جهت است که میتوان به توجه ویژه «امامت شیعه» به موضوع «کیفیت عبادت» و سفارش به اهمیت ویژه و بالای آن در مقابل «کمیت عبادت» توجه داشت. از این منظر است که از وجود مبارک «امام حسن عسکری» سلام الله علیه رسیده است که «لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلاةِ، وَ إنَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّرِ فی أمرِ اللّه ِ» عبادت در این نیست که انسان نمازهای زیاد بخواند، روزههای زیاد بگیرد؛ البته نماز واجب مشخص است نماز مستحب و نافله هم مشخص؛ اما بیش از آن مقدار، انسان باید وقت را صرف در «معرفت الله» بکند. زیرا «کیفیت عبادت» مورد توجه است. از این جهت آن عبادتی اهمیت دارد و سازنده است که همراه با مقصدشناسی و مقصودیابی باشد.
۳/ رسیدن به حد و میزان مشخصی از «کمیت» در جهت برآورده نمودن نیازها و امور ضروری، حتی با حداقل «کیفیت» ممکن از جمله مسایل عقلی و منطقی است که در هر عرصهای واجب بوده و قطعا نمیتوان «کیفیت» را به عنوان عذر و بهانهای از برای تعطیلی امور مختلف قلمداد نمود.
۴/ بیتوجهی به موضوع «کیفیت» در عرصه فرهنگ و هنر و تمرکز بر «کمیت» و تکثر بخشیدن ناموزون در جهت تولید آثار متنوع فرهنگی و هنری از جمله موضوعات آسیبزایی است که در طولانیمدت، نه تنها موجب «اضمحلال تمدنی» میگردد؛ بلکه سبب میشود تا در کوتاه مدت و میان مدت نیز انبوهی از پیامهای متناقص در ساختارهای فرهنگی کشور تولید و ساحت فرهنگی کشور به یکی از عناصر مخل «امنیت روانی جامعه» مبدل گردد.
۵/ وجود «آزادی» و احترام به «ذوق هنری هنرمندان» در هر جامعهای و از جمله در ایران اسلامی حکم میکند تا انبوهی از تولیدات هنری و در رشتههای مختلف خلق گردد. تولیداتی که میتواند حتی برای هزاران سال درگنجینههای شخصی و در محیط خصوصی هر هنرمندی مورد احترام و نگهداری واقع شوند. اما آنچه که اهمیت دارد این است که تمامی این تولیدات برای رسانهای شدن و در معرض استفاده عموم قرار گرفتن، نیازمند تایید «کیفیت» آن هم به معنای دستیابی به استانداردهای از پیش تعیین شده در آن جامعه میباشد. استانداردهایی که بخش عمدهای از آن توسط هر فرهنگ و جامعهی زبانی تعریف و در بطن خود دارای مجموعهای از «تابوها» (Taboo) میباشد؛ مجموعهای از رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی که برطبق رسم و آیین یا مذهب و ... معین گردیده و بنا به فرهنگ آن جامعه و ارزشها و نگرشهای آن متغیر میباشد.
۶/ اهمیت توجه و تمرکز بر «کیفیت» در تولیدات هنری و عرضه تولیدات «باکیفیت هنری» از جمله ابتداییترین دلایل برای شکلگیری معاونتهایی با عنوان نظارات و ارزشیابی در ساختارهای مختلف مدیریت فرهنگی در کشور و حضور تعیینکننده چهرههای شاخص و موجه در «شوراهای عالی نظارت» و در رشتههای مختلف هنری میباشد. موضوعی که در عرصه مدیریت سینما و در ساختار «سازمان سینمایی» منجر به ایجاد «معاونت ارزشیابی و نظارت» و حضور با دو شورای تاثیر گذار اصلی گردیده که یکی در قالب «شورای پروانه ساخت» و دیگری با عنوان «شورای پروانه نمایش» شناخته میشوند.
۷/ تولیدات فرهنگی و سینمایی کشور در طی چند دهه اخیر از «کمیت» قابل ملاحظهای برخوردار شده است. در این میان حضور پُرتعداد و پُرشمار تولیدات سینمایی در کنار انبوه «سریالهای تلویزیونی» و گستره ویژه آثار و تولیدات در «شبکه نمایش خانگی» سبب شده تا ساختار فرهنگی کشور به هیچ عنوان از نظر «کمیت» در مضیغه نباشد. اما متاسفانه عدم حضور کارشناسان زبده و توانمند در مجموعههای نظارتی سبب شد تا «رُشد کیفی» تولیدات مغفول واقع گردد.
۸/ افزایش تولید «فیلمهای زرد سینمایی» و همچنین تولید انبوهی از «سریالهای آبکی» را میتوان محصول نوع نگرشی دانست که بیتوجه به «کیفیت» سعی مینمود تا تنها متوجه «کمیت» باشد. نوع نگرشی که «صنعت فیلمسازی در ایران» را از یک سو به محفلی مناسب از برای ارتزاق طیفی کُپیکار تبدیل و از سوی دیگر به جولانگاه «جماعت سلبریتی» مبدل ساخت و سبب شد تا هر نور و صدایی به اسم فیلم و سریال به خورد مخاطب ایرانی داده شود. فیلم و سریالهایی که به واسطه راه رفتن مشتی مرد و زن در جلو دوربین خلق میگردید. مرد و زنی که بازیگر خوانده میشدند و انبوه تصاویر عشوهگری ایشان در پشت دوربین را میتوان به عنوان اصلیترین عامل جذب مخاطب و کشانده شدنش برای تماشای حضور ایشان در مقابل دوربین قلمداد نمود!
۹/ «کیفیت» به معنای کار درست را بار اول صحیح انجامدادن و بارهای بعد بهتر از بار اول انجام دادن است. تعریفی که در عرصه «تولیدات فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی» متضمن تصمیمگیری کیفی است. زیرا در باب هنر متعهد و بالاخص «تولیدات سینمایی فاخر» بعضی از کارها هست، مشتری پیدا نمیکند؛ این اشکال در مضمون و محتوا نیست، اشکال در ساخت است، در قالب است، در کیفیت است، در مایههای کمِ هنری است که به خرج داده میشود و در یک اثر به کار میرود و طبعاً طالب پیدا نمیکند. بنابراین در این زمینه هرچه بتوان کار کرد، هرچه بتوان سرمایهگذاری مالی و مدیریتی و وقتی و اینها کرد، جا دارد؛ البته این کار افراد پابهرکاب و آماده و مسئولیتشناس لازم دارد؛ یعنی کسانی که حقیقتاً احساس مسئولیت کنند و حالت تنبلی و خوابآلودگی و اینها در ایشان نباشد. یک چنین عناصری میتوانند خوب در این عرصه و در این میدان نقش ایفاء کنند. عناصری که هدفشان کسب شهرت و یا رسیدن امکانات مالی نباشد و نخواهند از سکوی فرهنگ و هنر و به اسم تولید آثار ارزشی همان مسیر دیگران را پیگیری نمایند!
۱۰/ یکی از اقدامات «جریان نفوذ فرهنگی» را میتوان در تنزل «کیفیت رویکرد فرهنگی» و ایجاد شاخصه و ملاک «بفروشی» و «نفروشی» از برای بررسی و سطحبندی تولیدات سینمایی قلمداد نمود. شاخصهای که متاسفانه در دو دهه گذشته به شدت مورد استقبال ویژه توسط طیف مدیران نابلد فرهنگی واقع و موجب گردید تا تمرکز بر «تولیدات سینمایی فاخر» با بیمهری ویژه متولیان سینمایی مواجه و توجه نهادهای فرهنگی به تولید و ساخت آثار در «ژانر سینمای استراتژیک» به عنوان یک ننگ و هزینه کرد بیفایده تلقی گردد. البته این «تدبیر جریان نفوذ فرهنگی» با وجود همراهی مدیران سینمایی دولت حسن روحانی در به تعطیلی کشاندن «دکّان سینمای استراتژیک» و «مغازهی تولید آثار فاخر در سینمای ایران» مقرون به شکست و همراه با پشیمانی گردید؛ اما موجب ایجاد و گسترش نوعی ذهنیت جدید و تغییر مسیر در مقولهی سینمای استراتژیک و بویژه تولید آثار دفاع مقدس گردید و سبب شد تا هدف گذاری ویژهای مبنی بر تولید آثار ساده و کم بضاعت عقیدتی مورد پیگیری واقع شود؛ هدف گذاری بظاهر موجهی که توانست بر «کمیت تولیدات بظاهر ارزشی» افزوده و فهرست بلندبالایی از آثار دفاع مقدسی را به سینما و تلویزیون آورده و بیلانهای مدیریتی را فزونی بخشد؛ اما در عین حال «تنزل کیفیت» را پدید آورد و موجب شد تا برخی سوداگرانه به موضوع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نگریسته و با کم هزینه نمودن روایات خود در چاچوب اتاقهای دربسته و مُدلهای رایج سینمای سخیف اجتماعی و ... و همچنین ساده انگاری و حذف مبانی ارزشی و تمرکز بر انجام تحقیقات و گردآوری مستندات و کشیدن زحمات لازم و ... اقدام به ساخت آثاری متوهمانه، مبتنی بر بافتههای ذهنی خویش نمایند و در این میان ضمن استحالهی مبانی ارزشی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، به مرور زمان، نوعی وهم انگاری مطلق را جایگزین واقعگرایی و انعکاس واقعیاتهای انقلاب اسلامی و به طور مشخص در پیگیری «ژانر استراتژیک دفاع مقدس» نمایند.
۱۱/ عدم طراحی و فقدان شاخصهای قابل اندازهگیری «کیفیت» یکی از مشکلات اصلی در عرصه تولیدات فیلم و سریال است. مشکلی که موجب شده تا استانداردهای فیلمسازی با توجه به نیازها و انتظارات مشتریها مشخص شوند. استاندارهایی که از یک سو تفکر «گیشه محور» و «بازدید مخاطب» را بر مدیریت سینما و تلویزیون حاکم میسازد و از سوی دیگر عدم تطابق استقابل در گیشه و آمارهای بازدید با واقعیت جامعه، موجب ایجاد شایبه آمارسازی و تقلب را حتی برای مجموعههایی همچون «مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما» و «سامانه سمفا» و ... موضوعیت میبخشد و در مجموع سبب میگردد تا ساختار رسانهای کشور برآورد صحیحی از میزان نیازهای جامعه به تولیدات فیلم و سریالهای مختلف نداشته باشد و نتواند بر اساس آنها برنامهریزی صورت دهد.
۱۲/ دقت و نظارت کامل و فرا سازمانی بر نحوه مصرف صحیح بیتالمال که در ساختارهای فرهنگی و هنری و در بوروکراسی اداری به آن «بودجه فرهنگی» میگویند، در کنار انتشار نوبهای «گزارش عملکرد مالی» و در معرض عموم گذاشتن ریز فعالیتهای اقتصادی نهادهای فرهنگی، یکی از ابتداییترین اقداماتی است که میتواند تعادل میان «کیفیت» و «کمیت» تولیدات «ژانر سینمای استراتژیک» در موضوعات مختلف را فراهم نماید.
۱۳/ حضور پُرقدرت مافیای «آقازادههای جوان» در کنار اردوکشی «منقضیالخدمتان» و «مدیران بازنشسته» یکی از معضلات جدی در عرصه فرهنگ و هنر است. معضلی که به شدت بر «کیفیت» تولیدات سینمایی و تلویزیونی تاثیر گذاشته است. حضوری همراه با آزمون و خطا از بودجه بیت المال که در کمال تاسف با اغماض توسط منتقدان موجود از همین طیف نادیده انگاشته و با دید اغماض به آن نگریسته میشود.
ارسال نظر